نوشته شده توسط : علی

الان ۱۰ روزه که ندیدمت ودارم دیوونه میشم خستم خسته از اینکه نمیدونم چطور ثابت کنم دوستت دارم چطور بهت حالی کنم یا فقط تو یا هیشکی دیگه خدااااااااااایاااااااا! کمکم کن دارم دیوونه میشم کمک!



:: بازدید از این مطلب : 220
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 27 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی

سلام نمیدونم ازکجا شروع کنم بگم دوستت دارم یا فقط بگم هوسه نمیدونم ! مدام کلمات که از تو ذهنم مثه شهاب باران میگذره و نمیتونم حتی حتی یه کلمشو به زبون بیارم بگم دوستت دارم نمیخوام حرفام کلیشه ای باشه و الکی صفحه رو با چرت و ئرت های بقیه پر کنم  میخوام یه روز که همچی اروومه ارووم بود بیام جلو بگم چقدر دوستت دارم چقدر دوست دارم تو کنارم باشی و عطر نفسهاتو از اعماق ریه هام تنفس کنم کاش بفهمی چقد سخته برام دوری تو واینکه کنارم نباشی فرشته من!   



:: بازدید از این مطلب : 132
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی


من از دریچه چشمت به آفتاب رسیدم
سبد سبد گل خورشید از نگاه تو چیدم

به شوق روی تو از مرز آفتاب گذشتم
به بیکرانه ترین کهکشان عشق رسیدم

به سمت روشن اشراق دیده بر تو گشودم
هـزار قافـــــــــــله نور در طـــــواف تو دیدم

به زیر طاق دو ابرویت آشیانه گرفتم
و در حــــریم نگاهت کبوترانه پریدم

به پیش پـــای تو افکندم از خیال کمندی
بدین بهانه تو را در کمند خویش کشیدم

قسم به ناز نـگاهت که در قبیله خوبان
مثال چشم تو من چشم آهوانه ندیدم

اگر به زلف تو بستم دل شکسته خود را
زهر که غیر تو بود و ز هر چه جز تو بریدم

تو روشنایی صـــــبحی به روزگار سیاهم
درون چشم سیاهت نهفته صبح سپیدم

دلم به وصل تو دارد امید عمر دوباره
مباد آن که شود نا امــید از تو امیدم
 



:: بازدید از این مطلب : 141
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 25 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی

کسی با چشمان زیبایش نگاهم کرد
نگاهش را نفهمیدم ولیکن بی قرارم کرد

خودش از جنس دریا بود ,دلش ساده ,من او را یاس نامیدم
به یاد گرمیِ احساس ,دو چشمان نجیبش را پرستیدم

 

چه زیبا بود,پاک ,بی آلایش مثل قطره باران
صدای دلربایی داشت حتی مهربانتر از آرام

خدا داند چه شبهایی به شوق دیدنش تا صبح نخوابیدم
نمی دانم چرا اما من او را دریاچه ای از یاس میدیدم

ولی او بیگانه با غم بود نمی دانست شکستن چیست
کسی را در به در کردن و معنای حقارت چیست

چقدر سخت است گلِ خود را درون باغ دیگران دیدن
و سختر آنکه از ترس چیدنش هرروز لرزیدن




:: بازدید از این مطلب : 143
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 25 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی

دانشجويي که سال آخردانشکده خود رامي‌گذراند به خاطرپروژه‌اي که انجام داده بود جايزه اول را گرفت.
اودرپروژه خود از 50 نفرخواسته بود تا دادخواستي مبني برکنترل سخت يا حذف ماده شيميايي «دي هيدورژن مونوکسيد»توسط دولت را امضا کنند وبراي اين درخواست خود،دلايل زير راعنوان کرده بود:
1-مقدار زيادآن باعث عرق کردن زياد واستفراغ مي‌شود.
2-يک عنصراصلي باران اسيدي است.
3-وقتي به حالت گازدرمي‌آيد بسيارسوزانندهاست.
4- استنشاق تصادفي آن باعث مرگ فرد مي‌شود.
5-باعث فرسايش اجسام مي‌شود.
6- بروي ترمزاتومبيل‌ها اثرمنفي مي‌گذارد.
7-حتي درتومورهاي سرطاني يافت شدهاست.
ازپنجاه نفرفوق، 43 نفردادخواست را امضاکردند. 6 نفربه طورکلي علاقه‌اي نشان ندادند وامافقط يکنفرمي‌دانست که ماده شيميايي «دي هيدروژن مونوکسيد»درواقع همان آب است!
عنوان پروژه دانشجوي فوق «ما چقدرزودباورهستيم»بود!!



:: بازدید از این مطلب : 145
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 25 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی

براش بنویس دوستت دارم... آخه میدونی آدما گاهی اوقات خیلی زود حرفاشونواز یاد میبرن ولی یه نوشته , به این سادگیا پاک شدنی نیست . گرچه پاره کردن یک کاغذ از شکستن یک قلب هم ساده تره ولی تو بنویس .. تو.....

 



:: بازدید از این مطلب : 145
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 25 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی

بر سر گور كشيشي در كليساي وست مينستر نوشته شده است : كودك كه بودم مي خواستم دنيا را تغيير دهم . بزرگتر كه شدم متوجه شدم دنيا خيلي بزرگ است من بايد انگلستان را تغيير دهم . بعد ها انگلستان را هم بزرگ ديدم و تصميم گرفتم شهرم را تغيير دهم . در سالخوردگي تصميم گرفتم خانواده ام را متحول كنم . اينك كه در آ ستانه مرگ هستم مي فهمم كه اگر روز اول خودم را تغيير داده بودم ،شايد مي توانستم دنيا را هم تغيير دهم!!!



:: بازدید از این مطلب : 150
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 25 فروردين 1390 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد